اگه یادتون باشه،هانجی سرجوخه ی جوخه ی شماره ی؟؟نمیدنم چند بود.ولی در هرحال یه سری عکس از جوخه ی خدابیامرزش داشتم. اسم اون عینکیه و اون مومشکیه رو هرکی می دونست بگه لطفا^__^هرچی به حافظم وگوگل فشار میارم هیچ نتیجه ای در بر نداره
همه شون باهم ^__^
نیفا:هانجی سان.
هانجی:هووممم
+خسته نشدین انقدر هپلی موندین؟؟
_هووومممم
+نمی خواین یه کم خوشگلتون کنم؟؟پسر کش شین؟!؟
_نوچ.
+اگه خوشگل شین تایتانا هم بیشتر دوستتون دارن ها!
هانجی*ذوق*:جاااننن مننن!؟!؟؟
+عهآخبالبته!!
_پس خوشگلم کن.
اخییکیوتییییولی دقت کنین چه قدر شبیه اعضای یه خونوادن!! مامان موبلیت،پدر زوئه،نیفا هم دخترشونه. چیه؟؟توقع داشتین بگم مامان هانجی؟؟ عروس آینده مو همینجوری دستی دستی بدم بره؟!؟!دیگه چی!!
به نظرتون کجا دارن میرن؟!؟
بوخودا انقدر امتحان دادم مغزم نمی کشه شرح حال بدم.هرچی بگم فقط الکی خوشمزگیه پس سکوت اختیار می کنم با اجازه تون.
دارن پاسور بازی می کنن؟؟اون موقع ها هم ورق بوده؟؟انصافا؟؟
پ.ن:به موبلیت نمیومد اینکاره باشه فکر کنم مجبورش کردن بچه رو.
پ.ن2"نیش هانجی چه خوشگل بازه.
پ.ن3:نیفا کاوایییهههههه!!
پ.ن4:قرار بود سکوت اختیار کنم خیر سرم!!
ادامه در پست بعدی.
درباره این سایت