فن فیک نوشتم براتون*^*
.
.
.
نکته قبل خواندن:دوستان اگه داستانی شبیه داستانی که نوشتم دیدید،نه من کپی کردم و نه اون.هر دومون یکی هستیم.من همین داستانو با یه موضوع دیگه تو وب خودم نوشتم.الان اتک آن تایتانیش کردم.بسه دیگه بخونید$_$.
.
.
.
.
.
.
.
.
شب بود و داشتن پانتومیم بازی میکردن.ساشا تو آشپزخونه داشت پیتزا درست میکرد و کنی دو ساعت بود نشسته بود دستشویی.نوبت به راینر رسید.راینر رو زمین دراز کشید دست و پاش رو تو هوا ت داد و از خودش صدا های عجیب غریب در آورد.لیوای زمان گرفت
-5 دقیقه وقت دارید حدس بزنید این چیه.
هانجی به مغزش کلی فشار اورد و ابروهاش تو هم رفت.جان هم شروع کرد به تمرکز.از اونور ارن که زیادی مست کرده بود با دو تا شیشه مشروب اومد کنار جان و خودشو انداخت رو شونش.
-هی جان ، به نظرت.هه هه.این دو تا به هم نمیان؟» و به دو تا شیشه ای که رو میز گذاشته بود اشاره میکنه.
+یکم ساکت شو دارم تمرکز میکنم
-ساقدوششون میشی؟»
+صاف بشین »و ارن رو هل آروم هل میده اونطرف.
ارن ایندفعه محکم تر خودشو میندازه رو جان.
جان هم عصبانی میشه یقه ارن رو میگیره و پرتش میکنه اونور.
ارن هم که خودشو شل کرده بود به در هوا به پرواز در میاد و روی کنی که تازه از دستشویی اومده بود میوفته.
حالا دوتایشون به پرواز در اومده بودن
از اونور ساشا با یه سینی پیتزا از آشپز خونه در میاد.
کنی:ساشا نجاتم بدههههههه!
ساشا هم سریع جاخالی میده و کنی هم میگیره.در نتیجه،ارن (که وسط پرواز خوابش برده بود)با صورت میخوره تو دیوار.
-وای جان عجب پروازی!
راینر هنوز داشت اجرا میکرد هیچکس هم نتونسته بود بفهمه داره چیکار میکنه .
وقت تموم میشه و میکاسا خودشو میرسونه به ارن.لباس ارنو میگیره و کشون کشون اونو میبره به اتاق.
-میخوای خودتو به کشتن بدی؟؟(#مادر_عالم)
و برای تنبیه ارنو تو اتاق زندانی میکنه.
+نههههه!میکاسا نکنننن!داری دو تا عاشقو از هم جدا میکنی!من باید اون دو تا رو به هم برسونممم!بهشون قول داده بودم!منو بیار بیروننن!(داره به همون دو تا شیشه اشاره میکنه)
راینر:واقعا هیچکی نتونست بفهمه؟؟
هانجی:نه داشتی چی رو اجرا میکردی؟
جان :حتی منم نفهمیدماون لعنتی تمرکزمو بهم زد!
راینر:بچه آدمیزاد!
همه شروع میکنن به غر غر کردن:آخه اون کجاش شبیه نوزاد بود؟.حداقل صداش رو درست در می آوردی!
.
.
.
.
.
ارن هم تصمیم میگیره خودکشی کنه چون نتونسته بود اون دو تا شیشه رو بهم برسونه ولی آخرش فقط دست و پاش میشکنه.
میکاسا هم از مشروب خوردن محرومش میکنه.(#مادر_نمونه)
.
.
.
.
.
.
.
.
خب میدونم مسخره شد ولی چیز دیگه ای به ذهنم نرسید.تصورش کنید خنده دار میشه.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
#چیاکی
هم ,رو ,ارن ,تو ,جان ,میکنه ,دو تا ,تا شیشه ,کرده بود ,بود با ,اونور ارن
درباره این سایت