ایستگــاه پایانـــی
The Queen of taitan
فن فیکشن 30
پارت 27
موضوع: زندگی میکسا
________________________________________________
راوی: میکاسا
سوز گرمی می اید ولیچون لباس هایم خیس شده باعث میشود احساس سرما کنم
فاصله ام با صورتشپنج سانتی متر هم نیست
هر دو هول کردیم وسعی میکنیم بلند شیم ولی بخاطر گچ دستم بلند شدن برایم سخت است
دست راستم رای بهسینه او تکیه میدهم که ناگهان حلقه دستش دور کمرم را میفشارد
ازین حرکت ناگهانی اششکه میشوم ،دستم سر میخورد و صورتم یک سانتی متری صورتش فرود می اید
نفس های گرمش بهصورتم میخورد
نگاهش را چشم هایممیگیرد و به لبانم میدوزد
درباره این سایت